یه کم بوی ماه مهر میاد. ماه خنک و دوست داشتنی اما دلگیر من.
من عاشق مدرسه بودم. بهتر روزای عمرم رو تو مدرسه گذروندم. هنوزم سرم رو میدم برم دانشگاه اما واقعاً تو ایران نه. دیگه دلم نمیخواد تو ایران برم دانشگاه.
گفت خسته ام.
گفتم خدا کنه که خستگی جسمی باشه تا با خوابیدن برطرف بشه. خستگی روحی با هیچی خوب نمیشه نه با دوش گرفتن،نه با چرت زدن و به خودم فکر کردم که هر روز صبح باید به خودم یادآوری کنم که بشاش باش، فراموش کن، اینم می گذره ...
اگر برادر هستید هرگز پشت خواهرتون رو خالی نکنید. به خصوص خواهری که پدرش رو از دست داده. اگر به هر دلیلی ازش یاد نکردید بدونید که غم عظیمی رو تحمل می کنه و درد می کشه. اگر به تحریک زنتون باهاش قطع رابطه کردید بدونید که درد زیادی رو بهش تحمیل کردید. اگر همسرش مرتب با خواهراش بود و بهشون احترام گذاشت و برگشت و دید شما نیستید زجر عمیقی رو حس می کنه.
اگر برادر بزرگتر هستید و نائب وصیت پدرتون، مسئولیتتون سنگینه. راحت شونه خالی نکنید.
من الان به اندازه یک عمر غم دارم، گریه دارم، بغض دارم.