خود درگیری

بوی شامپو فرش ... بوی تاید ... دست درد ... غذای سرد دیشب ... من و یه دنیا کار ... من و یه دنیا تنهایی ... کتاب ها ... وای کتاب ها که تمومی ندارن ...


من و امید ... من و یه سال نو و یه بهار قشنگ ... من و نو شدن... همین سه تا به همه اون بالایی ها می ارزه


همه تموم کردن من شروع

خسته ام ... خوابم میاد ...

ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

واقعاً جا داره بعد از این مدت یه سلام جانانه خدمتتون عرض کنم. خداییش دلم خیلی براتون تنگ شده بود. کنکور رو دادم. خوب که ندادم اما برای شروع خیلی خوب بود. شب قبل همسرک گیر داده بود که سریال ببینه و خواب من رو خراب کرد. کل جلسه اتحان داشتم از خواب می میردم. اصلاً توانایی تحلیل نداشتم.


امروز هم خونه تکونیم رو شروع کردم و چه ساده دل بودم که همسرک کمک می کنه. ککل کاری که برام کرد این بود که بقچه هام رو بسوزونه. خیلی عصبانیم. خیلی خیلی عصبانیم.


دستم راه نیفتاده واسه نوشتن. بازم میام.