ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام

واقعاً جا داره بعد از این مدت یه سلام جانانه خدمتتون عرض کنم. خداییش دلم خیلی براتون تنگ شده بود. کنکور رو دادم. خوب که ندادم اما برای شروع خیلی خوب بود. شب قبل همسرک گیر داده بود که سریال ببینه و خواب من رو خراب کرد. کل جلسه اتحان داشتم از خواب می میردم. اصلاً توانایی تحلیل نداشتم.


امروز هم خونه تکونیم رو شروع کردم و چه ساده دل بودم که همسرک کمک می کنه. ککل کاری که برام کرد این بود که بقچه هام رو بسوزونه. خیلی عصبانیم. خیلی خیلی عصبانیم.


دستم راه نیفتاده واسه نوشتن. بازم میام.

نظرات 5 + ارسال نظر
محبوبه یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 http://mzm70.blogsky.com

سلام عزیزم
امیدوارم موفق باشی

فدای سرت عصبانی نباش

سلام خاله
الان دیگه عصبانی نیستم

طنین یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:03

خوش اومدی
امیدوارم نتیجه ی کنکورت خوب باشه

سلام خاله خوبی شما؟
خاله من رمز ندار ها

قاصدک دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:19

چقدر زیاد نبودی عزیزم ..

آره واقعا

گل نسا دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:54

خاله خوش اومدی :*
دلم برات تنگ میشد، هر وقت میومدم میدیدم آپ نکردی غصه میخوردم
خوب شد اومدی :)
خسته نباشی بخاطر امتحان و خونه تکونی
راجع به امتحان، برای رشته ما هم سخت بوده گویا.
ایشالا که نتیجه خوبی بگیری :*

بقچه هات سوخت؟؟چطوری؟؟؟
ای بابا!
اما یه وقت غصه نخوریا خاله
فدای سرت :*
میبوسمت

سلام خاله
قربونت برم چقدر مهربونی شما
دلم برات خیلی خیلی خیلی تنگ شده بود.

رشته ما سوالاش خیلی زیاده ادم واقعا خسته میشه

همسرک بقچه ها رو روی بخاری سوزوند

بانو دوشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 http://banoodaily.blogfa.com

ای جاااااااااانم.. سلام عزیز دلم.. خوشنود شدم ازت دلبندم :*

سلام بانو چطوری؟
قربونت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد