احساس نگار


کاش چیزی به اسم احساس نگار وجود داشت تا کیفیت حس آدم رو تو همون لحظه ثبت کنه. اونوقت مجبور نبودی حست رو بریزی تو قالب کلمات و تقریباً مطمئن باشی همون چیزی نیست که تو وجودت رخ داده.


بعضی غم ها و نوستالزی ها خیلی ظریفند. خیلی ظریف و بیان نشدنی. نمیتونی حست رو از به خاطر آوردن یه خاطره دور، یه تصویر از یک ملاقات، یا یک حسرت توصیف کنی. مثل من که نمیتونم جنس حزنم رو بعد از شنیدن ترانه"در شب" شمس لنگرودی توصیف کنم. 



نظرات 3 + ارسال نظر
نادم دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 21:51 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

ای عشق من چه زیباست به خاطر تو زیستن و برای تو ماندن و به پای تو سوختن.

سارا سه‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 08:25

خصوصا این بیتش :
در شب من بوی تو هر سوی روانه / از که بگیرم گل من از تو نشانه

بله

زنبق چهارشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 14:38

من عاشق این ترانه م نمیدونی چه روزهایی رو باهاش زندگی کردم

واقعا میشه باهاش زندگی کرد. خوبی خاله؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد