سر گرمم

سرگرمی جدیدم اینه که صبح ها زود برسم، بشینم تو پارک، هدفون تو گوشم بزارم، به چهچهه همایون عزیزم گوش بدم و مجله داستان بخونم و همینطوری لذت ببرم و بقیه رو بسپرم به گذر زمان و خدایی که میگن همین نزدیکی است. 

 

تو همین لذت بردن ها فکر می کنم به اینکه بلد نیستم قهوه دم کنم، حتی شاید یه چایی درست هم دم نکنم. به اینکه می تونم با جمع کردن خودم بیشتر لذت ببرم. میتونم به موسیقی طبیعت گوش بدم و ازش الهام بگیرم. می تون دست از زوم کردن روی رفتارها بردارم. 

 

زندگیه دیگه. قراره سراشیبش رو هم ببینیم. قراه خوشی هاش رو هم ببینیم. 

 

این روزا دلم می خواد یه بچه داشته باشم. دلم می خواد کیفیت خلقت رو درک کنم. حالا دارم می فهمم تنهایی به خدا چه فشاری آورده که آدم رو برای خودش آفریده بعد هی رفته عقب اومده جلو به خودش گفته آفرین. 

 

من هستم، خوبم.

نظرات 3 + ارسال نظر
بسامه سه‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:18

سوم تیر امتحاناتم تموم میشه.. یه قرار خوشگل باهم می زاریم که کلی دلم برات تنگولیده شده.. یه بستنی توپ هم مهمون من

سلام جیگر. ممنون از پیشنهادت. حتما یه بستنی جانانه می خوریم. امیدوارم امتحانات رو خوب خوب بدی

سارا چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:58

رفیق وقتی نمی تونی ی چای خوب هم دم کنی چطور هوای بچه به سرت زده ؟ بچه داری خیلی سخته

نکته خوبیه.
اون کاری رو که خواستید انجام دادم.
جسارت می کنم اما ما همه میدونیم و بهمون گفتن نباید اینکار رو انجام بدیم اما انجام میدیم و میترسیم که لو بریم. جالبیم واقعا. من که کل زندگیم رو دوریه

سارا چهارشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 19:15

خب این ترس برمی گرده به محدودیتهایی که در سیستمهای اداری وجود داره ، کار بدی نکردم که بابتش شرمنده باشم ولی مسائلی هست که نمیتونم اینجا عرض کنم . شما ناراحت شدید از این خواهش من ؟

نخیر. خواهش میکنم.

اما احترام به قانون بد بهتر از بی قانونیه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد