یک شب در تبریز

تبریز سرد، خونه گرم، تولد دلچسب، کادوی ناز، همسرک لپو و مهربون، قدم زدن تو برفا،آشپزی ای که ایندفعه یه معنای دیگه داشت.  

 

همه اش یعنی اینکه حالا قدر هم رو بیشتر می دونیم. 

یعنی اینکه برای رسیدن به روزای بهتر بیشتر تلاش می کنیم.

نظرات 5 + ارسال نظر
سارا شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:35

تولدت مبارک ، ظاهرا 14تولدت اذر بود ٍ ببخشید که یادم رفت زودتر بهت تبریک بگم ایشالا به اندازه جنتی عمر کنی اما عمر با برکت

ممنون

شما فقط یک صدم فکر کن انقدر عمر کنم

محبوبه شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 18:28 http://mzm70.persianblog.ir

موفق باشی عزیزم

مرسی

محبوبه شنبه 16 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 18:47

تولدتم مبارک باشه گلم

ممنون خاله

مهرگان دوشنبه 18 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 15:08

یاد شادی روزهای دیروز بخیر ... کجایی ان خاله که خیلی خوش بود ... زمان بگذرذ / ولی با هم تلخ نباشید / اگر حتی مجبورید از هم فاصله بگیرید .... یادتان باشد همه انسان ها فقط کمی شاد هستند و کمی ناراحت .... نسبی بودن دنیا را فراموش نکنید .... از همه مهم تر خدا رو فراموش نکنید

وای خاله چقدر خوشحالم کردی اومدی.

حتما توصیه هات رو به کار میگیرم.

دوست دارم

سارا چهارشنبه 27 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 08:51

سلام فک کنم سردته که دیگه نمیای ؟

نه. اومدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد