Despicable me!!!


گوینده اخبار میگه و من هی بیشتر یخ می کنم. 


دارم نقش یه خانوم خانه دار رو بازی می کنم. منتظرم دوستم زنگ بزنه برم خونه شون سبزی کوکو رو آماده کنم.


دارم نقش یه خانوم روشنفکر رو بازی می کنم وقتی درباره مقاله احتمالیم فکر می کنم و مطلب جمع می کنم یا وقتی قرار کلاس بعدی فرانسه رو میذارم.


نقش یه کودک رو بازی می کنم وقتی که دلم برای خریدن بستنی از بستنی بهار قیلی ویلی میره.


نقش یه زن عصبانی وقتی همسرش دیر کرده، دختر مهربون وقتی جویای احوال مادرش میشه، معلم خوب وقتی تو کلاس درس میده، منتقد اجتماعی وقتی که سیاهی لباس زنان رو به نقد میکشه، دوست خوب وقتی که اعلام آمادگی می کنه برای کمک کردن و ...


اما من واقعی من همون کودک سه ساله ترسیده است که به هر بهانه ای گریه اش می گیره.

نظرات 4 + ارسال نظر
سارا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:42

معلومه روح خیلی لطیفی دارید مثل گل ظریفید با نسیم خنکی هم به هم می خورید

نمیدونم اتفاقا فکر می کنم خیلی خشنم

گل نسا جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:29

خاله تو گلییییییییی
شاد باشی :)


* دیسپیکبل می رو خیلی دوست دارم

مرسی عزیز دلم
دوست دارم
امیدوارم وقتی میای قسمت بشه ببینمت

سارا جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:11

مقاله رو دانلود کردی یا نه؟

سلام راستش باز نشد با این حال ممنون از محبتتون

زنبق یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 19:00

منم در مورد خودم که فکر میکنمم میبینمم هر چقدم در نقش های مختلف باشم وقتی با خودم تنهامم همون زنبقی ام که دلش آغو شمامان شو میخواد که آروم بشه:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد