خواب را دریابیم

صبح گلوم درد میکرد و برای صبحانه بلند نشدم. خیلی هم عمیق خوابم می اومد. اونوقت یه خواب دیدم که یه جوری بود. کلی آدم بی ربط کنار هم قرا گرفته بودن.  

 

خواب چیه واقعاً؟ امروز دوست دارم فکر کنم توی خواب مرزها برداشته میشه و زمان در هم میشکنه. دوست دارم رویاها رو جدی بگیرم و با خودم فکر کنم چرا توی ضمیر ناخود آگاه من اینهمه آدم کنار هم قرا میگیرن. اینا چه ارتباطی با هم دارن یا تو کدوم بعد زمان با هم بودن. اونوقت خواب ها جالب میشن. به تعبیر خواب اعتقادی ندارم اما گاهی بعضی خواب ها روشن گرن مثلاً از مشکلات میگن یا پریشانی روح رو منعکس می کنن. 


پریشب به همسرک میگفتم خوبی راه دور زندگی کردنم اینه که میتونم فکر کنم بابا هنوز زنده است و تو خونه است. این حس خوبه. حس این که خونه منتظرته. فکر کنم اونایی که نزدیک خانواده هاشون زندگی می کنن این حس رو ندارن.
امروز هوا سرده. اما من ویر گل کاشتن دارم. ازش سر رشته هم ندارم.
عنوان پست شعری از حمید مصدق.

نظرات 5 + ارسال نظر
مهربانو دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 http://www.mehrbaanoot.blogsky.com

سلام دوست تازه ی من:)

سلام مهربانو جان
ممنون که اومدی

طنین دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:12

بعضی از این خوابها مربوط به درگیری ذهنو فکره
کولر ما همچنان روشنه

راست میگی ها اونجا گرمه هنوز

قاصدک دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 13:16

یه زمانی قبل از خواب به اتفاقات خوب فکر می کردم و بعد می خوابیدم .. خوابم می شد ادامه تفکراتم ..

کاتب سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:34

واقعا باید خواب را دریابیم
چند سال پیش خوابی رو دیدم که تعبیرش رو چند وقت پیش حس کردم..
تنم از اون خواب اونقدر میلرزید که نگو..
اونقدی که از خواب تنم لرزید از تعبیرش نه! شاید خدا داش امادم میکرد!
واست رویاهای صادقانه رو آرزو میکنم گلم
شاد باشی

وای عزیزم دلم لرزید

امیدوارم خیر بوده باشه

مژگان یک دنیا عشق چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:13

چه گلی میخوای بکاری دوستم

دارم تحقیق می کنم. اصلا بلد نیستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد