ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
این صفحه از صبح جلوم بازه. انگار که باید چیزی بنویسم. یه کم گیجم. از افکارم مطمئن نیستم. مسخ صدایی هستم که از اعتقادات خواننده اش بی اطلاعم. و این آزارم میده. آزارم میده اما شنیدن صداش تخدیرم میکنه. ترسی تو وجودم نیست فقط یه حس گنگه. یه جورایی زیر و زبر شدم انگار.
به داداش کوچیکه می گفتم عذاب نسل ما فوران اطلاعاته. یعنی انقدر با رسانه بمباران میشیم که دیگه تمایز قائل شدن به چیز نسبتاً غیر ممکن بدل میشه.
چند روز پیش یه متنی میخوندم درباره اینکه کتاب کیمیاگر کوئلیو دارای تم های شیطان پرستیه. اولین باری که این کتاب رو خوندم خوب یادمه. فرجه ها رو تنها تو خوابگاه مونده بودم. بیست روز تنهای تنها و فرصت داشتم به جای درس خوندن متن انگلیسی کیمیاگر و ده تا کتاب دیگه رو بخونم و خوب یادمه که چقدر برام جذاب بود. اما حالا یکی پیدا شده و تمام نمادهای کتاب رو تفسیر کرده و به گروه های ما.سو.نی نسبت داده. نمیدونم فایده این کار چیه؟ اگر گفته های نویسنده درست هم باشه چه فایده ای داره جز اینکه یکی مثل من برگرده و به گذشته اش به شک نگاه کنه؟ به نظرم این کار یعنی پیدا کردن این نمادها تو هر کتابی ذهن جوان رو متشتت میکنه و چیزی رو بهش میفهمونه که نمیدونسته و نسبت بهش آگاه نبوده و حالا آگاهانه دنبالش توی هر چیزی می گرده و همه خوب میدونیم که بعضاً این مسائل چقدر جذابن.
اگر بخوای بیفتی تو این خط تو هر فیلمی، هر گفته ای، هر لوگویی، هر تصویری یه نمادی پیدا می کنی. اصولا میدونید که آدم وقتی دنبال چیزی میگرده پیداش می کنه. اصل پایان نامه نویسی همینه. شما یه چیزی رو توی ذهنت فرض میگیری و انقدر با ربط و بی ربط، انقدر درست و غلط آزمون و خطا می کنی تا بهش برسی. منظورم اینه که با این جوی که درست شده آدم عاجز میمونه.
نمیدونم می تونم منظورم رو برسونم یا نه. خدا کنه نیفتید تو این دور باطل.
چاره چیه؟ نخوندن؟ ندیدن؟ چطوری میشه جلوی هجوم رسانه رو گرفت؟ نظرتون رو بهم بگید. ما کمابیش همسن و سالیم و تا حدی عقاید مشترک داریم.
الان هر چیز جدیدی رو نسبت میدن به فراماسونها
کیمیا گرو نخوندم توش نشونه های ماسونها هست؟
میدونی که اونا عاشق نشونه گذاشتنن
طنین جان نمیدونم
میگن که هست
قضیه دکتر حسابی رو شنیدی؟ اومدن میگن اون اصلا نابغه نیست و خیلی چیزایی که بهش نسبت میدن اغراق هایی بوده که پسرش ازش کرده. نمیدونم واقعا. حداقل کتری که میشه کرد این که هیچ حرفی و نوشته ای و خبری رو صد در صد باور نکنیم و جای شک بذاریم. یا اگه خیلی پیگیریم بریم دنبالش تا کشفش کنیم.
لیلی این وضعیت عدم قطعیت خیلی تلخ و سخته. آدم نمیتونه به هیچ چیز اعتماد کنه و واقعیت اینه که رسیدن به حقیقت ماجرا هم برای هرکسی اسون نیست
نگران نباش گلم ، قرائتهای مختلف که میگن همینه دیگه ! اتفاقا خوبیش به همینه ، حتی در مورد قران هم حرف شما درسته کاملا
خوبه اگر همه قرائت های همدیگر رو بشنوند اما متهم نکنن. ایراد وقتی شروع میشه که انáت اتهام به سمت کسی یا ایده ای گرفته میشه
منم چند وقت پیش خیلی گیر ماسونها بودم و تموم سخنرانی های رفیعی پور نگاه میکردم .
خیلی سخت شده اعتماد کردن ، اما من یکی که تصمیم گرفتم هر چیزی رو که می بینم و می شنوم اولش تحلیلش کنم و راجع بهش بپرسم و بعد قبولش کنم یا اینکه ردش کنم .
چند گیگ فیلم دارم از هاشم عبدالله و دوستاش راجع به نظم نوین جهانی اگه پیدا کردی ببین اونا خیلی واقع بینانه تر و ستند ترن.فقط میشه از خدا کمک گرفت خاله
اونا رو دیدم. بیشتر حرفاشون هم منطقی به نظر میرسه
اتفاقا همون ها حالم رو بد کردن اما این به اصطلاح دکتر گاهی واقعاً چرت میگه
آره دقیقا منم باهات موافقم
مثلا یه ویدئویی بود بعد دلار رو تا میکرد تا عددا و حروف خاصی کنار هم قرار بگیرن، بعد میگفت دیدین ؟ این نشونه فراماسوناست!!!!
والا به نظر من یه صفحه مقاله علمی درباره ریزتراشه هارو هم میتونی جوری تا کنی که از توش دو تا کلمه و نشانه دربیاری و ربطشون بدی به فراماسونا یا شیطون پرستا!!!
یه چیز دیگه هم که میخوام به صحبتت اضافه کنم اینه که گاهی انقدر با رسانه و خبرای جدید و مختلف بمباران میشیم که اصلا فرصت نمیکنیم بهشون فکر کنیم و هضمشون کنیم...همش برای یه لحظه میمونه توی حافظه موقتمون و بعد میپره میره...
کتاب "حرکت انسانم آرزوست" رو خوندی خاله؟